۞ پیامبراسلام(ص):
عُنوانُ صَحیفَةِ المُؤمِنِ حُبُّ عَلیِّ بنِ ابی‌طالب(ع). سرلوحة پروندة هرمؤمن(قیامت)دوستی ومحبت علی بن ابی‌طالب(ع)است.(مستدرک حاکم، ج٣، کنزالعمال،ج١١، ص٦١٥)

موقعیت شما : صفحه اصلی » اثبات ولایت امام علی (ع)
اسرار علم حروف

اسرار علم حروف

چون سرّ خداوندى امانت است در خزانه حروف و او علمى است جمع، در «کتاب اللّه» پنهان است آن کتابى که لاٰ یَمَسُّهُ إِلاَّ اَلْمُطَهَّرُونَ ۱؛ و هیچ‌کسى به آن سرّ نمى‌رسد مگر کسانى که مقرّب در درگاه او مى‌باشند به جهت اینکه قرآن منبع اسرار جلال و مجمع اسماء کمال است؛ ابتدا و افتتاح […]

چون سرّ خداوندى امانت است در خزانه حروف و او علمى است جمع، در «کتاب اللّه» پنهان است آن کتابى که لاٰ یَمَسُّهُ إِلاَّ اَلْمُطَهَّرُونَ ۱؛ و هیچ‌کسى به آن سرّ نمى‌رسد مگر کسانى که مقرّب در درگاه او مى‌باشند به جهت اینکه قرآن منبع اسرار جلال و مجمع اسماء کمال است؛ ابتدا و افتتاح نموده خداوند تعالى به چندین سوره، در قرآن قرار داده سرّ قضا و قدر را.

بیان این مطلب آنکه چون خداوند اراده نمود اخراج وجود را از عالم علم به عالم کون، به گردش آورد تمام علویات و سفلیات را به اختلاف در چگونگى و پى‌درپى آنها که در علم ازلى گذشته بود. و بروز داد تمام آنها را از عالم باطن معنوى به عالم

۱) . سورۀ واقعه، آیۀ ۷۹.
69ظاهر صورى، و ترتیب داد در آنها اسرار حروف آن‌چنانى را که آنها علامت و معیار قدرهاى الهى و محل صدور آثارند به جهت آنکه خداوند جلّ شأنه به کلمه تجلّى نمود، براى خلق؛ چون تکلّم با موسى علیه السّلام و به کلمه لَنْ تَرٰانِی احتجاب نمود یا به کلمات مبارکات قرآنى که معجزه پیغمبرى است تجلّى نمود براى خلق و به آنها از خلق-به حسب ظاهر-محجوب گشته.

پس به وجود آورد طینت آدم علیه السّلام را در ظلمت عالم باطن که عبارت از اختراع اوّل است که شبیه نداشت و مثل او به وجود نیامده بود؛ پس قرار داد در جبلّیه عالم ظلمانى که عبارت از اختراع اوّل است نسبتى از این حروف. و ترتیب داد از عناصر اربعه به ترتیبى که ضرور بود به اندازه‌اى که در عالم ایجاد قابلیّت و شرافت لطایف عقل را پیدا کرد به جهت درخشندگى عالم ظاهر؛ پس نقل داد او را به اصلاب و بطون به جهت تولید و کثرت خلق در عالم دیگرى که عبارت است از اختراع ثانى، و ترتیب داد به نحو اختراع اوّل در اختراع ثانى به سببى که از حروف و یا عناصر قرار داده بود.

چون نزدیک به عالم ایجاد شد مشرّف گردانید او را به لطایف روح خود در اختراع ثانى که نفخه روح به وى شود؛ پس نقل داد او را به عالم ذرّ آن‌چنانى که عبارت است از ابداع تالى. و همان به نسبت حروفى را که در اختراع اوّل و جبلیّه فطریّه او قرار داده بود موجود بود در عالم ذرّ که ابداع تالى است و در این عالم ایجاد درخشندگى و روشنایى داد او را به لطایف قلب، پس بناء على ما ذکر، معانى حروف در عقل است و لطایف حروف در روح است و صور حروف در نفس است و انتقاش آنها در قلب است و قوه ناطقه آنها در زبان است و سرّ مشکل حروف در اسماء است.

و چون مخاطب اوّل و مخترع اوّل او عقل نورانى است هرآینه خطاب حضرت احدیت به اوست؛ چون در اوست معانى حروف، و تمام حروف در سرّ عقل دست به گردن یکدیگر و الفتى تمام دارند، به جهت آنکه عقل بالقوه حقیقت تمام حروف است و عقل شنیده است تمام اسرار علوم را به حقیقت حروف پیش از سایر اشیاء؛ پس عقل صاحب رمز و حقیقت و ایما و ادراک معانى است به حروف، و حروف در لطیفه روح شکل ضلعین از اضلاع ثلاثۀ مثلث متساوى الاضلاع است، و ضلعى قائم و برپاست و ضلعى مبسوط و کشیده است به این صورت ل‍.

۷۰و آنکه قائم است ضلع الف است و آنکه کشیده است ضلع باست و [اینکه]جهت چه چیز است گفتیم که حروف در لطیفۀ روح، شکل ضلعین است به جهت آنکه فیض انوار بسیطه ۱[اى]که در عقل است بالفعل است که معانى حروف با عقل امتزاج معنوى دارند به خلاف روح، که در روح بالقوه است. چون سرّ است روح، در بدن ذاتى نیست بلکه عرضى است لهذا اسرار حروف در او بالشّأن است.

پس این دو در اسرار حروف اتفاق در وجود دارند و اختلاف در طریق و اطوار، هم چنانى که روح استمداد مى‌کند از عقل، و نفس انسانى مدد مى‌جوید از روح، و جمیع انوار علویه استمداد مى‌نماید از نور عرش، کذلک سایر حروف استمداد مى‌نماید از نور الف، و رجوع تمام حروف علویه و سفلیه به سوى اوست و الف مرجع تمام حروف است و هرحرفى از حروف، قائم به سرّ الف است و الف سرّ هر کلمه است و ملائکۀ حاملین عرش از ذوات این حروف‌اند؛ یعنى اسماء ایشان به مناسبت حکمت و یا ذکر انسان از کلمات مرکّبه از این حروف است و یا مراد از ملائکه حاملین عرش از ذوات این حروف چهار چیز است که اوّل آنها متعلق به عقل است که اسم او الف است.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن