علی بن موسی بن جعفر (ع) معروف به امام رضا (۱۴۸الی۲۰۳ق) هشتمین امام شیعه اثناعشری. امام رضا ۲۰ سال امامت را بر عهده داشت که با خلافت هارون الرشید(۱۰ سال)، محمد امین (حدود ۵ سال) و مأمون (۵ سال) همزمان شد. در روایتی از امام جواد(ع) آمده است که لقب رضا از سوی خداوند به […]
علی بن موسی بن جعفر (ع) معروف به امام رضا (۱۴۸الی۲۰۳ق) هشتمین امام شیعه اثناعشری. امام رضا ۲۰ سال امامت را بر عهده داشت که با خلافت هارون الرشید(۱۰ سال)، محمد امین (حدود ۵ سال) و مأمون (۵ سال) همزمان شد. در روایتی از امام جواد(ع) آمده است که لقب رضا از سوی خداوند به پدرش داده شده است. او به عالم آل محمد نیز شهرت دارد.
مأمون عباسی او را به اجبار به خراسان آورد و به اکراه، ولیعهد خویش کرد. حدیث سلسله الذهب که در نیشابور از ایشان نقل شده معروف است. مأمون میان وی و بزرگان دیگر ادیان و مذاهب جلسات مناظره تشکیل میداد که سبب شد همگی به برتری و دانش او اقرار کنند.
آن حضرت در طوس به دست مأمون به شهادت رسید. حرم او در مشهد زیارتگاه مسلمانان است.
سیره رضوی
سیره عبادی: در سیره عملی امام رضا(ع) آمده است که آن حضرت در مناظرات علمی که بزرگان ادیان و فرق در آن حضور داشتند، به مجرد شنیدن صدای اذان، جلسه را ترک میکرد و در پاسخ به درخواست حاضران برای ادامه بحث علمی، فرمود: نماز میگزاریم و بازمیگردیم.[۶۶] گزارشهایی از عبادتهای شبانه و شب زندهداری ایشان نقل شده است.[۱] هنگامی که امام رضا(ع) پیراهن خود را به دعبل خزاعی هدیه داد به او فرمود: از این پیراهن محافظت کن که من با آن، هزار شب، در هر شب هزار رکعت نماز خواندهام و با آن هزار بار قرآن را ختم کردهام.[۲] سجدههای طولانی آن حضرت نیز گزارش شده است.[۳]
سیره اخلاقی: نمونههای فراوانی از برخورد نیک امام در معاشرت با دیگران نقل شده است. رفتار محبتآمیز و همسفره شدن امام با بردگان و زیردستان حتی پس از ولیعهدی[۴] نمونهای از این گزارشها است. ابن شهرآشوب نقل کرده است که روزی امام به حمام رفت و یکی از حاضران که امام را نمیشناخت از ایشان خواست دلاکی او را انجام دهد. امام پذیرفت و شروع به دلاکی کرد. دیگران با مشاهده این ماجرا امام را به آن مرد معرفی کردند و وقتی آن مرد شرمسار شد و عذرخواهی کرد، امام او را آرام کرد و به دلاکی ادامه داد.[۵]
سیره تربیتی: در سیره رضوی بر نقش خانواده در تربیت فرزند تاکید شده و مواردی همچون لزوم ازدواج با همسر صالح،[۶] اهتمام به ایام بارداری،[۷] نامگذاری نیک،[۸] و تکریم کودک[۹] گوشزد شده است. در مورد اهتمام امام رضا(ع) به انس گرفتن با نزدیکان نیز نقل شده است که هرگاه امام فراغتی پیدا میکرد، نزدیکان و اطرافیانش از کوچک و بزرگ را جمع میکرد و به گفتگو با آنان میپرداخت.[۱۰]
قال الرضا (ع):
لَا تَدَعُوا الْعَمَلَ الصَّالِحَ وَ الِاجْتِهَادَ فِی الْعِبَادَهِ اتِّکَالًا عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ (ع)؛ لَا تَدَعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّدٍ (ع) وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِهِمْ اتِّکَالًا عَلَى الْعِبَادَهِ فَإِنَّهُ لَا یُقْبَلُ أَحَدُهُمَا دُونَ الْآخَر
انجام کار نیک و کوشش در عبادت را با تکیه بر دوستی آلمحمد (ص) رها نکنید؛ دوستی آلمحمد (ص) و تسلیم بودن در برابر دستوراتشان را نیز با تکیه بر عبادت وانگذارید، چراکه هیچیک از این دو بدون دیگری پذیرفته نمیشود.
بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۴۸
سیره علمی: امام رضا(ع) وقتی در مدینه حضور داشت در روضه نبوی مینشست و دانشمندانی که از پاسخ سؤالات درمیماندند، از امام یاری میخواستند.[۱۱] پس از حضور در مرو نیز از رهگذر مناظراتی که برپا میشد، به بسیاری از شبهات و سؤالات پاسخ میگفت. افزون بر آن امام در منزل خود و در مسجد مرو حوزه علمی تشکیل داد ولی وقتی مجلس درس امام بالا گرفت مامون دستور تعطیلی آن را صادر کرد و امام او را نفرین کرد.[۱۲]
جایگاه نزد اهلسنت
برخی بزرگان اهلسنت در سخنانی نسب، علم، فضل امام رضا(ع) را ستوده[۱۳] و به زیارت حرم امام رضا (ع) میرفتهاند. ابن حبان گفته است که بارها به زیارت قبر علی بن موسی در مشهد رفته و با توسل به آن حضرت برخی مشکلاتش برطرف شده است.[۱۴] همچنین ابن حجر عسقلانی نقل کرده که ابوبکر بن خزیمه (امام اهل حدیث) و ابوعلی ثقفی به همراه دیگرانی از اهل سنت به زیارت قبر امام رضا(ع) رفتهاند. راوی این حکایت (که خودش آن را برای ابن حجر نقل کرده است) گفته است که:
«ابوبکر بن خزیمه چنان به بزرگداشت این بقعه، و فروتنی و زاری نزد آن پرداخت که ما متحیر شدیم.»[۱۵]
ابن نجار از جایگاه امام در علم و دین سخن به میان آورده و گفته که:
«وی در علم و دین چنان جایگاهی داشت که در بیست و چند سالگی، در مسجدالنبی فتوا میداد.»[۱۶]
منابع:
ویکی شیعه
صدوق، عیون أخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۸۴.
طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۵۹.
صدوق، عیون أخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۷.
صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۹.
ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۶۲
کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۲۷.
کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۲۳
کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۱۹
نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۱۷۰.
شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۵۹.
طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۴.
صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۷۲.
عسقلانی، تهذیب التهذیب، دار صادر، ج۷، ص۳۸۹؛ یافعی، مرآه الجنان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰.
ابن حبان، الثقات، ۱۴۰۲ق، ج۸، ص۴۵۷.
عسقلانی، تهذیب التهذیب، دار صادر، ج۷، ص۳۸۸.
ابن النجار، ذیل تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۱۳۵؛ نیز ر.ک: عسقلانی، تهذیب التهذیب، دار صادر، ج۷، ص۳۸۷.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.
طراحی سایت : کلکسیون طراحی