از موضوعاتی که در طول تاریخ بین همه مسلمانان رایج بوده ،موضوع استغاثه و درخواست حاجت از اولیای الهی است که مورد قبول همه مسلمانان (جز وهابیت) می باشد که این عمل را مشروع و جایز می دانند در حقیقت انسان با استغاثه نمودن، وجود مقدس پیامبر(ص) و ائمه معصومین (ع) را واسطه فیض قرار […]
از موضوعاتی که در طول تاریخ بین همه مسلمانان رایج بوده ،موضوع استغاثه و درخواست حاجت از اولیای الهی است که مورد قبول همه مسلمانان (جز وهابیت) می باشد که این عمل را مشروع و جایز می دانند در حقیقت انسان با استغاثه نمودن، وجود مقدس پیامبر(ص) و ائمه معصومین (ع) را واسطه فیض قرار میدهد و معتقد است همه امور تحت اختیار خداوند متعال می¬باشد و شخص ، ائمه معصومین (ع) را واسطه بین خود و خداوند متعال قرار می دهد.[۱] ولی در عین حال، علمای وهابیت – بر خلاف مذاهب دیگر دارای نظریات خاصی می باشند و این عمل را جایز نمی دانند لذا با توجه به اهمیت موضوع، به تبیین و بررسی این موضوع می پردازیم .
مفهوم استغاثه
استغاثه در لغت به معنای درخواست یاری نمودن می باشد[۲] و در اصطلاح عبارت است از: « ندایی که متوجه شخصی است که از دشواری و سختی واقع شده او را نجات می دهد و یا بر دفع آ ن قبل از وقوع، کمک و یاری می نماید و درخواست های خود را از ارواح مقدسه آنان طلب می کند.»[۳]
دلیل بر جواز استغاثه
1. قرآن
در قرآن آیات زیادی وجود دارد که دلالت بر جواز استغاثه و طلب یاری از اولیای الهی دارد. برای نمونه به برخی از آیات شریفه ، اشاره می کنیم :
« و اوحینا الی موسی اذ ستسقاه قومه ان اضرب بعصاک الحجر[۴] و هنگامی که قوم موسی از وی طلب آب کردند،به او وحی کردیم که عصای خود را بر آن سنگ بزن.»
« وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا [۵] و ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر این که به امر خدا اطاعت شود، و اگر آنها وقتی به خود ستم کردند به تو رجوع میکردند و استغفار مینمودند و پیامبر برای آنها (ازخدا) آمرزش میخواست،البته خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند.»
خداوند در این آیه به مسلمانان گنه کار دستور میدهد که به پیامبر (ص) مراجعه کنند تا آن حضرت در حق آنان استغفار و طلب آمرزش کند، که در این حالت با استمداد و طلب یاری از پیامبر (ص) خداوند هم توبه آنها را پذیرفته و آنها را مورد آمرزش خود قرار میدهد. [۶] همانطور که در این آیات ملاحظه می شود کمک گرفتن از دیگران و به ویژه اولیای الهی، یک امر جایز و پسندیده ای است که مورد تأکید آیات و روایات معتبر قرار گرفته است. البته این درخواست کمک و یاری به صورت غیر مستقل بوده که آنان – اولیاء الهی – از جانب حق تعالی و به اذن او ، این امور را انجام می دهند.
2. استغاثه در روایات اهل سنت
استغاثه در میان اهل سنت جایگاه ویژه ای دارد و شواهد تاریخی دلالت دارد که استغاثه و توسل و دعا در کنار قبر صالحین امری رایج بین تمامی مسلمین از جمله اهل سنت بوده است که منابع معتبر اهل سنت به جواز این امر دلالت دارد که ما در اینجا به بعضی از این روایات که در کتب معتبر اهل سنت وجود دارد ، اشاره می نماییم:
1 . «در سالی مردم دچار خشکسالی شدند، از پیامبر خدا (ص) خواستند که برای آنان از جانب حق تعالی ، طلب باران کنند، آن حضرت از خداوند درخواست باران نمودند و در نتیجه باران رحمت الهی با دعای ییامبر اسلام (ص) بر آنان نازل شد.[۷]
2 .طبرانی به سند خود از عثمان بن حنیف ، نقل میکند که مردی برای درخواست کاری چندین بار نزد عثمان بن عفان، رفت و آمد میکرد ولی وی به حاجتش ترتیب اثر نمیداد، آن مرد به عثمان بن حنیف برخورد کرد و جریان را به او گفت:عثمان بن حنیف به او گفت: برو وضو بگیر و به مسجد بیا و دو رکعت نماز بخوان،سپس بگو: «اللهّم انّی اسئلک و أتوجه الیک بنبیّنا محمّد نبیّ الرّحمه، یا محمّد انّی اتوجه بک الی ربّی فتقضی لی حاجتی؛ پروردگارا! من از تو مسألت میکنم و به سوی تو، به واسطه پیامبرمان محمد، که پیامبر رحمت است روی میآورم. ای محمد من به وسیله تو به پروردگارم رو آورده ام تا حاجتم برآورده شود.» آن گاه حاجت خود را ذکر کن و آسوده باش .آن مرد رفت و همان دستورالعمل عثمان بن حنیف را انجام داد و درخواستش مورد قبول ایشان واقع شد .[۸]
3 . ابن حجر عسقلانی در «فتح الباری» میگوید: ابن ابی شیبه به سند صحیح از مالک، خزینه دار عمر بن خطاب چنین نقل میکند: «أصابَ النّاسَ قحطٌ فی زَمَنِ عمر بنِ خطّاب فَجآءَ رجل الی قبر النبی (ص) فقال: یا رسول الله! استسق لامتک فانهم قد هلکو…[۹] در زمان عمر بن خطاب قحطی بر مردم عارض شد، شخصی کنار قبر رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! برای امتت باران بخواه زیرا آنان هلاک شدند.»
4- توسل به قبر امام موسی بن جعفر (ع)
رئیس حنابله،ابن علی ضلال میگفت: هر مشکلی که برایم پیش میآمد، آهنگ قبر موسی بن جعفر (ع) میکردم و به او متوسل میشدم خداوند نیز آنچه را که دوست میداشتم، برایم آسان میکرد.[۱۰]
استغاثه از نگاه وهابیان
علمای وهابیت با استناد به ظاهر برخی از آیات ، استغاثه و درخواست کمک از اولیای الهی را جایز نمی دانند و آن را مصداقی از شرک به خداوند تلقی نموده اند؛ لذا جهت آشنایی بیشتر با نظریات ایشان به نقل برخی از اقوال ایشان می پردایم :
ابن تیمیه دراین باره چنین می گوید:« اگر کسی به شخصی که از دنیا رفته، بگوید، مرا کمک کن، از من شفاعت کن، مرا بر دشمنم پیروز گردان و امثال این درخواست ها که تنها خدا بر آن قدرت دارد، آشکارا مرتکب شرک شده و واجب است توبه کند و الا چنین شخصی کشتنش واجب است. »[۱۱] وی در جای دیگر چنین می نویسد: «کسی که نزد قبر نبی یا انسان صالحی آید و از وی کمک بطلبد، مثلاً بگوید مرضش را زایل کند یا قرض او را ادا کند و مانند آن از اموری که فقط خداوند قادر به انجامش است ،شرکی آشکار است که گویندهی آن باید توبه کند و اگر توبه نکرد، باید کشته شود.»[۱۲]
محمد بن وهابیت می گوید: «خواندن و استغاثه به غیر خداوند، موجب خروج از دین و وارد شدن در زمره ی مشرکان و پرستش کنندگان بتها میشود و مال و خون چنین شخصی مباح است، مگر آن که توبه کند.»[۱۳]
بن باز نیز می گوید:« و اما صدا زدن میت و استغاثه به او و طلب مدد از او ، همه از انواع شرک اکبر است و از عمل عبادت کنندگان بتها در عهد پیامبر(ص) می باشد. »[۱۴]
هم چنین در جای دیگر چنین می گوید:« هر کسی گوید: ای رسول خدا، ای نبی خدا، ای محمد! کمک کن مرا، دریاب مرا، یاری کن مرا ،شفا ده مریضان مسلمین را، هدایت کن گم شدهی مسلمین را و مانند آن، برای خدا شریک در عبادت قرار داده است»[۱۵]
ادله وهابیت
همانطور که بیان نمودیم ،علمای وهابیت هر گونه کمک و استغاثه از اولیای الهی را قبول ندارند و آنرا از مصادیق شرک به خداوند متعال تلقی نموده اند و به ظاهر برخی از آیات تمسک نموده اند که به برخی از آن آیات اشاره می کنیم:
1 . آیه اول : «لَهُ دَعْوَهُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ یَسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیْءٍ [۱۶] دعوت حق از آن اوست و کسانی را که (مشرکان ) غیر از خدا می خوانند ،هیچ جوابی به آنها نمی دهند.»
2 . آیه دوم : « وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَنفَعُکَ وَلاَ یَضُرُّکَ [۱۷] غیر از خدای یکتا هیچ یک از این خدایان باطل را (به خدایی ) مخوان که به حال تو نفع و ضرری ندارند.»
3 .آیه سوم :« إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ [۱۸] به حقیقت غیر از خدا هر آن کسی را که (شما به خدایی) می خوانید همه بندگانی مثل شما هستند.»
علمای وهابیت معتقدند طبق ظاهر آیات فوق هر گونه طلب کمک و یاری از اولیای الهی نفی شده است لذا چنین عملی جائز نمی باشد. ولی باید در جواب بگوییم که اولا: دعا در این آیات که نفی شده است هر دعایی نمی باشد بلکه معنای خاصی از آن مراد است و آن معنای عبادت و بندگی است.[۱۹] ثانیا: این آیات در باره بت برستانی است که فکر می کردند بت هایشان توانایی اداره این جهان را بر عهده دارند و لذا معتقد بودند که بتها به تنهایی می توانند کاری انجام دهند و در عالم تصرف کنند. پیداست که هر نوع تواضع و درخواست کمک از کسی با این اعتقاد ،عبادت محسوب شده و شرک است.
نتیجه گیری
استغاثه یکی از موضوعات اساسی و رایج بین مسلمانان می باشد که در این زمینه اختلافی بین مسلمین وجود ندارد ولی وهابیت استغاثه به اولیای الهی و کمک خواستن از آنان را از مصادیق شرک، می دانند. لکن این سخن آنان مخالف آیات صریح قرآن و روایات عتبر فریقین و سیره ی مسلمین می باشد که ما در این باره به آیاتی از قرآن و روایات معتبر فریقین اشاره کردیم به عنوان مثال در قرآن کریم، خداوند متعال بعضی از کارها از قبیل خلق کردن ،شفای بیماران ، رزق و روزی و … به اذن و اراده الهی به برخی بندگان نسبت داده است و یا اشخاصی در زمان حیات و ممات پیامبر درخواست کمک و یاری میکردند و این عمل در صورتی صحیح خواهد بود که آنان به این عمل (استغاثه به اولیای الهی) ملزم و معتقد بوده و آنرا قبول داشته اند.
لذا شبهات علمای وهابیت در این موضوع ، بی اساس می باشد.
…………………………………………………
پی نوشت ها:
[۱] -طبسی،نجم الدین، درسهایی در نقد وهابیت، موضوع استغاثه انتشارات دلیل ما،چاپ اول،بهار۱۳۸۸ جلد۳،ص ۳۶و ۴۳و۴۴.
[۲] – ابن منظور، لسان العرب، ناشر:دار احیاء التراث العربی- بیروت الطبعه الاولی، ۱۴۰۸ هـ.ق، ۱۹۸۸م جلد دهم، ماده (غوث)
[۳]- رک ؛سبحانی ، جعفر ، آیین وهابیت ،نشر سعادت ،قم اسفند ۶۳ص ۵۶
[۴]-سوره اعراف،آیه۱۶۰.
[۵] – سوره نساء، آیه۶۴.
[۶] – آئین وهابیت پیشین ص ۲۱۶
[۷] – مسند احمد، ج۳، ص۲۴۵ حدیث ۱۲۵۹۱، ناشر: دار صادر- بیروت.
[۸] – مسند احمد، ج ۴، ص۱۳۸، ناشر: دار صادر- بیروت، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۴۱؛ ناشر دالفکر، طبرانی این حدیث را در المعجم الکبیر، ج۹، ص۳۰ حدیث ۸۳۱۱ آورده و آن را صحیح دانسته است.
[۹] – فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، باب الاستسقاء، ناشر: دار احیاء احیاء التراث العربی، بیروت/ لبنان، الطبعۀ الرابعۀ سال انتشار ۱۹۸۸ ۱۴۰۸ هـ.ق ج۲، ص۳۹۷
[۱۰] – تاریخ بغداد، احمد بن علی الخطیب البغدادی، ج ۱، ص۱۲۰، ناشر دارالکتب العلمیه، بیروت- لبنان.
[۱۱]-ابن تیمیه، زیاره القبور، ناشر:الرئاسه العامه لاداره البحوث العلمیه و الافتاءو الدعوه و الارشاد، سال انتشار: ۱۴۱۳ه.ق. ص۱۸
[۱۲] . سید محسن امین ، کشف الارتیاب ،الطبعه الخامسه، ۱۳۴۵ هـ.ق ص۲۱۴
[۱۳] . همان ص ۲۱۴
[۱۴]- بن باز، مجموعه فتاوا، ، ناشر:الاداره العامه لطبع و الترجمه، الریاض،المملکه السعودیه العربیه، الطبعه الثانیه ۱۴۱۱، ج۲ص۳۸۸
[۱۵] – بن باز، مجموعه فتاوی، ناشر: الادارۀ العامه للطبع و الترجمه الریاض، المملکۀ السعودیۀ العربیه، الطبعۀ الثانیۀ سال نشر: ۱۴۱۱ هـ.ق . ج۲، ص۳۸۸
[۱۶] – سوره رعد، آیه ۱۴.
[۱۷] – سوره یونس، آیه ۱۰۶.
[۱۸] – سوره اعراف، آیه ۱۹۴.
[۱۹] . علامه طباطبایی ، المیزان ج۸ص۴۹۲ و مکارم شیرازی ، ناصر ،تفسیر نمونه ج۷ص۵۷ ، (ذیل آیه ۱۹۴سوره اعراف)
………………………………………………..
نویسنده: قادر احمد رسول
منبع: سایت پژوهه
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.
طراحی سایت : کلکسیون طراحی