۞ پیامبراسلام(ص):
عُنوانُ صَحیفَةِ المُؤمِنِ حُبُّ عَلیِّ بنِ ابی‌طالب(ع). سرلوحة پروندة هرمؤمن(قیامت)دوستی ومحبت علی بن ابی‌طالب(ع)است.(مستدرک حاکم، ج٣، کنزالعمال،ج١١، ص٦١٥)

موقعیت شما : صفحه اصلی » کودکانه
جهاد امروز

جهاد امروز

اسم من فاطمه است شیدا دوست خوب من است و ما امسال به کلاس دوم رفتیم . شیدا همیشه کیف و کفش و لباس خارجی و گران‌قیمت می‌پوشد و برای همین همه او را در مدرسه می‌شناسند؛ حتی دفتر و مداد و خودکارش هم مارک‌های خارجی دارند؛ اما من همیشه به فکر حمید، آن پسر […]

اسم من فاطمه است شیدا دوست خوب من است و ما امسال به کلاس دوم رفتیم .

شیدا همیشه کیف و کفش و لباس خارجی و گران‌قیمت می‌پوشد و برای همین همه او را در مدرسه می‌شناسند؛ حتی دفتر و مداد و خودکارش هم مارک‌های خارجی دارند؛ اما من همیشه به فکر حمید، آن پسر کوچکی هستم که هر روز کنار مدرسه می‌ایستد و چسب زخم می‌فروشد.

مادر می‌گفت پدر حمید، کارگر یک کارخانه کوچک بوده؛ اما دو سال پیش، به‌علت تعطیل‌شدن کارخانه، کارش را از دست داده است و هنوز نتوانسته است شغل خوب دیگری پیدا کند.

من هر وقت با مادر برای خرید به فروشگاه می‌رفتم‌، یادِ حمید می‌افتادم دلم می‌خواست پدر او دوباره به یک کارخانه برگردد و کار کند؛ برای همین از مادر می‌خواستم لوازم ایرانی بخریم؛ آخر از پدر شنیده بودم که می‌گفت «شاید اگر ما لوازم ایرانی می‌خریدیم، هیچ‌وقت کارخانه‌‌های کشورمان تعطیل نمی‌شد»

یک ‌روز که شیدا دربارۀ دفتر و کتاب خارجی‌اش حرف می‌زد، به او گفتم «من امسال لوازم ایرانی خریدم لوازم ایرانی هم زیبا و خوب هستند و من آن‌ها را دوست دارم» بعد، برای شیدا ماجرای حمید و پدرش را تعریف کردم وقتی ماجرای تعطیلی آن کارخانه را گفتم، ناگهان اشک در چشم‌هایم جمع شد و به شیدا گفتم«من لوازم ایرانی می‌خرم تا حمید و پدرش هم مثل ما شاد باشند » شیدا آن‌روز فقط سکوت کرد احساس کردم او هم مثل من از وضعیت حمید ناراحت است.

دیروز من و شیدا باهم به فروشگاه کنار مدرسه رفتیم و چند تا مداد و دفتر را که نیاز داشتیم، خریدیم دیروز من و شیدا با خوش‌حالی، فقط کالای ایرانی خریدیم .

برگرفته از : نورالهدی کودک
haram.razavi.ir

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن